نشانی آب
نشانی آب را می خواهم
رازی بزرگ دارد به گمانم
او چرا مهریه شد بر بهترین بانوان
و چرا روزی دگر آواره کون و مکان
آب مهر مادر و می سوخت دل ها از عطش
آن عطایش واجب و این از جفای دشمنش
فرات بود و عطش تا عرش کربلا
دریغ است دارد و این شط بی انتها
حسین حجت خداست بر زمین
ss="MsoNormal" style="padding-left: 60px; text-align: justify;"> همو شاه دین امام سومینسپرده دل به فرمان او فرات
خدایش به حجت داده او را حیات
دریغا امامش فرمانی نراند
آب تا قیامت شرمنده ماند
آب از پشت خیل عظیم دشمنان
چشم دوخته به عصای موسایِِ زمان
تا کند فقط اشاره ای به دو
بشکفد صدها هزاران رود از او
اقیانوسی شکافد بر دل سنگ عدو
تا رود تنها به پابوسی او
و در این فرمانبری از حسین بن علی
فرات گیرد از نیل برتری
لیک فرات خجل از روی نیل
که بشکافد بر بنی اسرائیل
فرات اسیر دل های پر کینه بود
در آن دور دست نگاه خورشید بس تشنه بود
عطش مانده حیران در آن عشق بی ادعا
و باز خشکیده اشک کودکان خیمه گاه
ناکثان عهدشان را چه آسان شکستند
دریا به دریا دلان عطشان ببستند
این دل دریایی عباس بی شک و گمان
دست رد زد بر امام شهریان
او همان قرآن ناطق بود در روز بلا
برگ برگش پاره کردد از جفا
بهر زنده کردن دین خدا
حسینش زندگی را می برد قربانگاه
او که بی هیچ نداری جبرئیل
قربان دین کرده 72 اسمئیل
خلیل الله است حسین رسول
اگر سزد که بنامد خدایش ثار الله
کدام خلیل است که چنین می دهد
تمام خویش بهر دین
نوشته است از زمین تا عرش خدا
دور است زندگی با ذلت و خواری زما
دین جدم زنده می شود اگر کشته شوم
پس ای شمشیرها دریابید این تنم
پس از آن فرمود زینبش در کاخ جفا
جز زیبایی ندیدم به دشت کربلا
سپیده عباسیان
>
w>